به گزارش همشهری آنلاین، گابی مهیرز پیش از فرارسیدن روز سوم نوامبر یک بلیت به مقصد لندن رزرو کرده است. این جوان ۲۵ ساله که در نیویورک زندگی و کار میکند، میگوید عاشق ایالات متحده است اما زیستن در این زمانه را بدون فکر کردن به مواردی چون افزایش دیوانهوار میزان خرید و فروش سلاح، طراحی نقشه برای ربودن مسئولان انتخاباتی، درگیریهای همیشگی در میدان تایمز و کاروان هواداران بدون ماسک ترامپ که در خیابانها راه افتاده و فاصله اجتماعی را به هیچ انگاشتهاند بسیار سخت میداند.
او در جستجو و تلاش یرای یافتن آرامشی ذهنی که در آمریکا نیست، دستکم برای یک ماه و نیم از خاک زادگاهش دور میشود اما خانم مهیرز تنها شهروند آمریکایی نیست که به چنین گزینهای میاندیشد. بسیاری از آنها که معتقدند آمریکا ایدهآلهای آزادیخواهانه خود را از دست داده، شب و روز با فکر فرار کردن از این سرزمین کشتی میگیرند و هنوز به نتیجه نرسیدهاند. آنها نگران و ناراحت و عصبانیاند. جنیفر فینی بویلن، استاد برنارد کالج و ستوننویس نیویورک تایمز یکی از آنهاست.
او میگوید: «از وقتی ترامپ رئیس جمهوری آمریکا شده، من بارها به شکل کاملا واقعی در این کشور احساس ناامنی کردهام. بیگانهها در خیابان جلوی من سبز میشوند و تهدیدم میکنند. من هم به حکومتی میاندیشم که هر کاری از دستش برمیآمده انجام داده است تا انسان بودن را از افرادی چون من بگیرد. نمیدانم میتوانم چهار سال دیگر دوام بیاورم یا نه. گرچه فکر کردن به رفتن از آمریکا بیشتر شبیه خیال است تا واقعیت اما خیلی دور نبود که اساسا چنین ایدهای طنز به نظر میرسید.»
ایده ترک کردن خاک آمریکا وقتی جدیتر از همیشه شد که حدود یک ماه پیش دو نامزد دموکرات و جمهوریخواه نخستین مناظره انتخاباتی خود را برگزار کردند؛ مناظرهای که پخش تلویزیونی آن میلیونها بیننده را به ویژه در آمریکا از آمریکایی بودن خود شرمنده و سرافکنده کرد. درست یک روز بعد، بسیاری از شهروندان ایالات متحده سراغ گوگل رفتند تا شیوههای مهاجرت کردن به کانادا و نیوزیلند را جستجو کنند. حالا حتی اگر این مردم به رفتن همیشگی از ترامپلند بندیشند، کوچشان بدون سردرد، احساس گناه و شگفتزدگی نخواهد بود.
چهار سال پیش هم خیلیها به شوخی میگفتند اگر ترامپ رای بیاورد، آنها به رفتن از آمریکا فکر میکنند. ترامپ رئیس جمهوری آمریکا شد و خیلیها نرفتند و ماندند و حالا در فاصله یک روز تا انتخابات ۲۰۲۰، دوباره گزینه رفتن و نماندن در وجودشان فعال شده است. اوضاع چنان به هم ریخته است که حتی سالمندان آمریکایی هم شبیه آن را یادشان نمیآید. آنها میگویند دوران ریاست جمهوری ریچارد نیکسن هم که دیوانهوارترین سالهای تاریخ معاصر است، شبیه دوران نبود. هر چند نیکسن در نهایت پس از فاش شدن رسوایی واترگیت از مقام خود کنارهگیری کرد.
اودری ادواردز، نویسنده کتاب «آمریکایی فراری: سیاه و آزاد در پاریس در سالهای ترامپ» میگوید: «ساده و شفاف بگویم، من نمیخواهم در آمریکایی زندگی کنم که دانلد ترامپ حاکم آن است.» او پیش از شیوع گسترده کرونا یک زندگی تازه در پاریس آغاز کرده بود و وقتی اوایل امسال به آمریکا بازگشت، دیگر نتوانست به فرانسه بازگردد. ادوازد که کتابش دو ماه پیش منتشر شده ادامه میدهد: «اگر ترامپ دوباره رای بیاورد که من مطمئنم نمیآورد، ما در کابوسی گرفتار میشویم که هیچ راهی برای بیرون رفتن از آن نیست.»
حتی اگر محدود شدنهای ناشی از کرونا هم نبود، گزینههای یک اقامت طولانی برای بسیاری از آمریکاییها چندان گسترده نیست. جوانترها شاید با ادامه تحصیل و ازدواج و کار بتوانند کشوری برای خودشان دست و پا کنند اما پیرترها باید قید بیمه را بزنند و از بچهها و نوههای خود دل بکنند تا بتوانند یک زندگی تازه احتمالا در آمریکای لاتین تدارک ببینند. نکته عجیب اینکه برخی شهروندان آمریکایی به گزینه پناهنده شدن به دیگر کشورها هم فکر کردهاند؛ آن هم از کشوری که خودش پناهندهپذیرترین سرزمین دنیاست!
کار به جایی رسیده که برخی آمریکاییهای مقیم خارج درباره واقعیتهای موجود در دیگر کشورها کتاب نوشته و به هموطنان خود درباره پیامدهای تلخ و نهچندان عاشقانه مهاجرت کردن هشدار دادهاند. هر چند شاید واقعیت این باشد که خیلیها سرانجام به گزینه ماندن و مبارزه کردن برسند. هر چه باشد، هیچجا خانه خود آدم نمیشود!